ابوالفضل جانابوالفضل جان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
علی جانعلی جان، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

....❤ღ گیلاس مامان❤ღ...

دراومدن چهارمین دندون

سلام گیلاسم عزیزم حالا دیگه چهار دندونی شدی قربونت برم عزیزم بعد از چند روز بیقراری و ورم لثه بالاخره دیروز یه دندون کوچولو سر از لثه درآورد مبارکتتتتتتتتتتتتتتتتتتت باشه نفس مامان ...
31 شهريور 1390

بعداز چند روز غیبت..............

سلام شادونه مامان،سلام دردونه مامان ویه سلام به مامانای مهربون و نینی های گلشون ممنون ازاینکه به ما سر زدین و نظر گذاشتین توی این یه هفته حسابی به خوش گذشت جای همه دوستان سبز  بقیه مطالب وعکس ها در ادامه مطلب از اول هفته همش عروسی بودیم عروسی خاله جون کلی بهمون خوش گذشت ابوالفضل جونم پسر خوبی بود و زیاد اذیت نکرد البته خیلی از جاهای شلوغ و گرم و پر سر و صدا خوشش نمیاد ولی در کل پسر خوبی بود قربو نش برم البته از بس خسته شده بود دوروز بعد از عروسی همش خواب بود راستی گل مامان خاله جون با ما همسایه شده کلی خوش به حال مامانی شده اینم از عکسای جدید گیلاس آماده شده بودیم بریم خونه مامان جون ابوالف...
29 شهريور 1390

این روز ها.............

سلام جیگر مامان خوبی عسلم؟ عزیزم این روزا خیلی سرم شلوغه ببخشید که یه کمی دیر وبلاگت رو آپ میکنم  آخه آخر هفته عروسیه خاله جونه بقیه ماجرا در ادامه مطلب قراره حسابی بهمون خوش بگذره البته اگه شما گل پسر مامانی رو اذیت نکنی ازاول هفته کلی کار داشتتیم جهاز برون،خرید کردن برای خودم وشما،و..........ولباس دوختن واسه خودم البته اگه شما اجازه بدی آخه از صدای چرخ خیاطی میترسی تا من پامو میزارم رو پدال صدای شما هم در میاد البته دیگه نه به این شدت بنابراین مجبورم وقتی بابایی خونس به دوخت و دوزم برسم چه خوش خیال بودم من راستی هفدهم شهریور تولد دایی جون بود وما هم به دلیل مشغله فکری یادمون رفت واسش پست تبریک بزاریم دای...
21 شهريور 1390

غذا خوردن ابوالفضل

مراحل غذا خوردن به روایت تصویر ابوالفضل در حال خوردن فرنیه مثلا حتما برین ادامه مطلب نمیخوری مامانی؟ بخور دیگه.......... بالاخره موفق شدم مامان به همین خیال باش!!!!!!!!! میخورم مامانیییییییی ناراحت نشو فکر کنم همه جا فرنی خورد ولی گل پسر هیچی نخورد ...
14 شهريور 1390

اولین عید فطر وفطریه

سلام عسل مامان ماه رمضون امسالم تموم شد امسال به خاطر تو  که نکنه گرسنه بمونی  نتونستم همه روزه هامو بگیرم البته پارسالم باز به خاطر تو روزه نگرفتم انشالله خدا توفیق بده سال دیگه همه رو بگیرم عزیزم آخرین روز ماه رمضان بعد ازاینکه گفتن چهار شنبه عید کلی خوشحال شدیم و  بعد از افطار رفتیم خونه دایی جون مامان جای مادر بزرگ مامانی خیلی خالی بود آخه عید پارسال پیشمون بود چهار شنبه هم حسابی گشتیم و عید دیدنی رفتیم پنج شنبه رو هم موندیم خونه و یه رفت وروب اساسی       عکس گیلاس مامان که فطریه شو گرفته دستش بقیه عکسا تو ادامه مطلب   توی این عکسا هم آماده شده بود بره ع...
13 شهريور 1390

التماس دعا

دعایت میکنم من در میان ربنای سبز دستانم دعایم کن سر سجاده سبزت میان بغض چشمانت گمانم هم دعای من بگیرد هم دعای تو دعایم کن...!
1 شهريور 1390
1